در دیار نیلگون خواب

نام تو مرا همیشه مست میکند

یه همچین موصوفی هستم من! :دی

دارم واسه آبجی کوچیکه صفت و موصوف رو توضیح میدم.

میگم صفت کلمه‌ایه که در مورد یه کلمه دیگه توضیحی میده...

مثلا مرد خوب. دختر زیبا.

آبجی کوچیکه: گندمِ هی برو!!

:|


+ جو قراره بیاد شیراز ^__^

و خب قراره من همراهش برم خونه مامانش‌اینا.

گندمِ هی برو... :)))

جناب دچار
۰۲ دی ۹۶ , ۱۱:۴۹
چه ذقی کرده! :)

پاسخ :

ذوق نکرده!!! کلی گریه میکنه هر بار!
نیمه سیب سقراطی
۰۲ دی ۹۶ , ۱۲:۰۳
ته تهش که باید بری ... ته تهش که باید به مدل نبودنت عادت کنه ... ته تهش که زندگی همینه ...

+ خوش باشی گندم ترین :)

پاسخ :

این عادت کردنه سخته... نگرانشم!! :((

+ ممنونم ^__^ :*
جناب دچار
۰۲ دی ۹۶ , ۱۲:۰۵
خودتو میگم! :)

پاسخ :

آها!! :))
آره خودم ذوق کردم :دی
آقاگل ‌‌
۰۲ دی ۹۶ , ۱۲:۰۵
خدا می‌دونه پشت بندش می‌خواسته چی بگه دیگه بچه. ولی حرفش رو خورده. :)
گندومِ هی برو :))

پاسخ :

"هی برو" صفتمه!! چون هی میرم!! :)))
چیزی بعدش نبوده دیگه :))
آقاگل ‌‌
۰۲ دی ۹۶ , ۱۳:۲۱
خب همین دیگه. از کجا معلوم فقط به یه صفت اکتفا کرده باشه چندتا صفت دیگه رو تو دلش نگفته باشه؟ :) مثلاً «گندومِ هی بروِ نامردِ منو نَبَر» که یعنی هم هی میری. هم نامردی هم اینکه اونو نمی‌بری.

پاسخ :

آهااااا :))))
آره اصلا بعید نیست! :))))
بهارنارنج :)
۰۲ دی ۹۶ , ۱۳:۲۷
عزیززززززم^_^


شادیت مستدام..به حق همون شاهچراغ همیشه دلت آروم:)

پاسخ :

ممنون سمیرا جونم ♡♡
ماهی کوچولو
۰۲ دی ۹۶ , ۱۳:۳۹
عزیزم :)) عاشق این آبجی کوچکه ام عشقه

پاسخ :

^__^
یک آشنا
۰۲ دی ۹۶ , ۱۴:۱۷
خیلی وقت بود از آبجی کوچیکه ننوشته بودی ها
دیگه همینه ، همه یه روزی میریم خخخخ

پاسخ :

دنیاش بزرگتر شده...
البته یکی دو باری خواستم بنویسم، اما بعد یادم رفت چی میخواستم بنویسم! :))
واران ...
۰۲ دی ۹۶ , ۱۶:۳۲
سلام
یاد بچگی خودم و رفتن خواهر بزرگم به خونه بخت افتادم :))
میشه این پست لینک کنم به پست خودم ؟:))

البته نمیدونم امروز مینویسم یا فردا ؟:))
مرسی

پاسخ :

تو هم از این کارا میکردی پس! :)

لینک کن عزیزم ^_^
هوپ ...
۰۲ دی ۹۶ , ۱۶:۳۴
آخی طفلی تا بیاد به این وضعیت جدید عادت کنه، طول میکشه.

پاسخ :

آره... دل منو هم کباب میکنه هر بار
مترسک ‌‌
۰۲ دی ۹۶ , ۱۷:۴۲
یا مثلاً گندمِ از دست تو! D:

پاسخ :

اینم صفت خوبیه! :))))
منحصر به فرده اصن! :دی
محسن رحمانی
۰۲ دی ۹۶ , ۲۰:۳۷
سلام .
یلداتون قشنگ .

چه عجب شما پست گذاشتید .

خوب چرا به وبلاگ مانیز سر نمیزنید .

پاسخ :

مشغله‌های زندگیم زیاد شده
فعالیتای مجازیم کم :)
آوو کادو
۰۲ دی ۹۶ , ۲۱:۳۰
یه چیزی میگم که شوخی نیست!
حس میکنم قیافه دختر آبی پوش گوشه ی سمت چپ عوض شده...! انگار بزرگ تر شده...

پاسخ :

جدا؟!! ^__^
تو فکر این بودم که عوضش کنم!!!
اگه بزرگ شده که پس هیچی :))
المی ...
۰۴ دی ۹۶ , ۰۱:۵۰
:(
برای خواهر کوچیکا سخته واقعا:(

پاسخ :

واسه خواهر بزرگا هم سخته...
ولی خب زندگی همینه...
حوا بانو
۰۴ دی ۹۶ , ۱۲:۰۱
:))

پاسخ :

:)
المی ...
۰۴ دی ۹۶ , ۱۴:۳۲
نه برا منکه سخت نیس از دستش راحت میشم:)))
شوخی کردم
خودم بیشتر اذیت میشم تا اون:-/

پاسخ :

^__^
ایشالا خودت عروس میشی این سختیا یادت میره
פـریـر بانو
۰۶ دی ۹۶ , ۲۲:۰۶
ای جان... گندم هی برو! دلش پره هاااا :))

چشمت روشن لیلی عاشق :**

پاسخ :

خیییلی
آبجی کوچیکه وقتایی که جو میخواد بره خوشحاله :/

ممنووون :**
ام اسی خوشبخت
۰۸ دی ۹۶ , ۱۵:۲۹
چقدر دلم براش سوخت, عادت میکنه اما سخت.
شادیتون مستدام :)

پاسخ :

خودمم دلم براش میسوزه... اما کاری نمیشه کرد.
ممنون ^__^ :**
yasna sadat
۱۳ دی ۹۶ , ۱۲:۵۳
منم همینطوری بودم

بچه آخریا خیلی گناه دارن...یکی یکی بچه بزرگترا میرن و تنها میشن.
......

چند وقت پیش آبجی بزرگه تنهایی خونمون بود ؛شب پیشش خوابیم یهو به یاد بچگیم که همش پیشم بود و خاطرات زدم زیر گریه!
بدبخت شکه شد..

پاسخ :

یه زمانی آبجی کوچیکه بهم گفت کاش کارخونه تولید آدم داشتیم!
که کسی ازدواج نکنه و از هم دور نشیم!!!!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
من مست می عشقم
هشیــــار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی
بیـــــــدار نخواهم شد
****************

من در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/woodstory.ir/
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan