جو گفت امروز غیبتتو کردم!! بچهها داشتن درمورد خرید رفتن زناشون میگفتن، منم گفتم همه جنسای مغازهها رو میخواد نگا کنه، کمرم داشت میترکید ولی باز میخواست بره تو یه مغازه دیگه و...
عززززیزم!! متاهل شده قربونش برم!
بهش گفتم دوستات نگفتن بذار یه ماه از عروسیت بگذره بعد بیا نق بزن؟!! ^__^
+ بومیای اینجا یه نوع میوهای مصرف میکنن که تا حالا ندیده بودم، همینطوری داشتم سعی میکردم میوههه رو شناسایی کنم که یهو جو گفت "این دایرهها چیه اینا میخرن؟!!) :)))
- دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۹۷ , ۱۹:۳۰