در دیار نیلگون خواب

نام تو مرا همیشه مست میکند

آدمایی که حس خوبی بهشون نداریم همیشه کاری میکنن که بیشترتر حس خوبی نداشته باشیم بهشون!

پیرو عنوان طولانیم... مث مهمونای دوست‌نداشتنیم که چندین روز منو منتظر گذاشتن و نگفتن کی قراره بیان و شنبه زنگ زدن گفتن هفته دیگه میایم و امروز اس‌ام‌اس دادن و گفتن فردا میرسیم. که اصن کاری ندارم به هیچ‌چی... فقط از این ناراحتم که قرار بود یه سری وسیله برام بیارن که نیاوردن. که گفتن بابات نگفته بود. که بابام گفته بود. که حتی اگه نگفته بود، شما دارید دو روز راهو تا اینجا میاین، نباید از ننه بابای من بپرسین میخوان چیزی برا دخترشون بفرستن یا نه؟!! اصلا نباید قبل حرکتتون از خودم بپرسین ما این هفته اصلا خونه هستیم یا نه؟! والا شاهنشاه آریامهر هم ایطوری نمیرفت مسافرت! اونم انتظار نداشت عالم و آدم دست از زندگی بکشن و چشم بدوزن به در ببینن این کی نزول اجلال میکنه! :/

بعضی پیوندای قوم و خویشی رو باس از ریشه قیچی کرد! کاش میشد! کااااش میشد!!!

لوسی می
۲۰ خرداد ۹۸ , ۱۳:۳۱
نمیدونم چه نسبتی باهات دارن ولی من اگر بودم احتمالا واکنشی بروز میدادم. :)
البته این واکنش بسیار به نسبت فامیلیشون با من وابسته است.

پاسخ :

اون که به بابام گفتم من حتما به روشون میارم! من آدم رک‌ی هستم معمولا :/
لوسی‌می... خیلی عصبانی‌ام
واران ..
۲۰ خرداد ۹۸ , ۱۴:۱۷
فعلا برو یه شربت آبلیمو بخور :)
آفرین گندمی ، اگر آبلیمو داری یه شربت آبلیمو بخور.

برات خوب نیست اینقدر خشمگین شدن .


سلام

پاسخ :

اعصاب نمیذارن واسه آدم! :)
جناب قدح
۲۰ خرداد ۹۸ , ۱۴:۱۸
کاش میشد قیچی کرد ...

پاسخ :

خارجیا خوبنا! :))
لوسی می
۲۰ خرداد ۹۸ , ۱۴:۱۹
آره خیلی طبیعیه و من خیلی راحت میتونم درون کنم :((

پاسخ :

متوجه کامنتت نشدم 🙈🙈🙈
شارمین امیریان
۲۰ خرداد ۹۸ , ۱۴:۳۷
سلام.
ان شالله به قدر بلایی که سرت نازل شده (مهمونا) خدا بهت صبر بده.

به نظر منم باید یه چیزهایی رو با احترام تمام به روشون بیاری.

پاسخ :

ان‌شاءالله :)))))

حدود یه ساعت دیگه میرسن... الان که فکرشو میکنم دلم نمیخواد به روشون بیارم!!!! اون روح مهمون‌نوازی درونم داره نهی میکنه!!!! :/ هر چند واقعا حقشونه! ولی فک کنم به روشون نیارم!
مهرناز .ج
۲۰ خرداد ۹۸ , ۱۴:۵۳
اس ام اس دادن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یعنی زنگ هم نه !
خدای من !!!!
فقط میتونم بگم خدا صبر بده بهت

پاسخ :

اوهوم!
امروزم اس‌ام‌اس دادم که ما فلان جاییم و داریم میایم! منم جواب ندادم!! دیگه زنگ زدن! :))
مـارﮮ :)
۲۰ خرداد ۹۸ , ۱۵:۱۵
واقعا درکت میکنم و میفهمم چقدر عصبانی و ناراحتی
به نظر من که حتما یه جوری به روشون بیار

پاسخ :

به شدت تصمیم داشتم به روشون بیارم... اما الان که چیزی نمونده برسن حس میکنم دلم نمیاد به روشون بیارم!
بهارنارنج :)
۲۰ خرداد ۹۸ , ۱۵:۲۳
دقیقا همینو بگو بهشون!بزار بربخوره بهشون اصلا چرا خودتو زجرمیدی؟
من بودم حتما یجوری میگفتم

پاسخ :

شاید دفعه بعد که رفتم شیراز بهشون بگم... الان فک نکنم بگم! دلم نمیاد! این همه راه تو گرما اومدن... اینجا هم که جز خونه ما جای دیگه‌ای ندارن. خجالت بکشن سختشون میشه!
نیــ روانا
۲۰ خرداد ۹۸ , ۱۵:۲۷
لا اله الاالله
نزار دهن من باز بشه ره

میشه قیچی کرد
چرا نشه؟
من که بعد ازدواج با کلی از اقوام قطع رابطه کردم
وقتی حس خوبی به کسی نداری نباید خودتو مجبور. به تحملش کنی
مگه چند بار قرار زندگی کنیم که همه ش حواسمونه به بقیه باشه و خودمون رو حرص بدیم

پاسخ :

میدونی نیروانا... من چون یه شهر دیگه‌ام، موقع مرخصی یه مقدارشو میریم خونه بابای من، یه مقدارشو خونه بابای همسر. و خب بابا اینا با اون اقوام نمیخوان قیچی کنن... بعد اینکه بابای منم رو بعضی از اقوامش حساسه و براش مهمه که ما هر بار میریم شیراز حتما به اونا سر بزنیم و ما هم چون خونه‌شیم نمیتونیم حرفشو زمین بذاریم. وگرنه که اگه خودمونم شیراز بودیم خب میشد این دید و بازدیدا رو محدود کرد به عید فقط.
خانومی ...
۲۰ خرداد ۹۸ , ۱۵:۳۶
عزیزم :((((
چقدر غصه دارم بخاطر این مهمون های تو ...

پاسخ :

چیزی نمونده برسن... خدا کنه زیاد نمونن...
🔹🔹نیلگون 🔹🔹
۲۰ خرداد ۹۸ , ۱۵:۴۸
من جای شما بودم میگفتم شرمنده.من فردا به مدت یک هفته با همسر عازم ماموریتم!چرا زودتر اطلاع ندادید تا شرمنده تون نشم؟! ای بابا!

پاسخ :

میدونییییی... من اولش به خیلی چیزا فکر کردم که یه جوری رای‌شونو بزنم که نیان. از گرما گفتم، از مشکلات بنزین و... حتی به بهانه ماموریت هم فکر کردم. ولی تهش گفتم بذار بیان بابا، عوضش میگم اون وسایلی که خیلی لازم دارم رو هم بیارن با خودشون. همشم میگفتم هر چی هم سخت باشه به اینکه وسایلمو میارن میارزه... وقتی گفتن راه افتادیم یه کم جا خوردم ولی باز گفتم عیب نداره میگذره. ولی وقتی زنگ زدم به مامانم و دیدم اونا اصلا خبر ندارن که اینا راه افتادن خیلی زورم گرفت.
دچارِ فیش‌نگار
۲۰ خرداد ۹۸ , ۱۶:۴۵
فقط دو تا جمله ی آخر
خیلی بااحساس بودن :))

پاسخ :

خیلی بی‌اعصابانه بودن :))
yalda shirazi
۲۱ خرداد ۹۸ , ۱۲:۰۸
من اینقد رو این موضوع که میخواید بیاید خونه آدم زود خبر بدین و تعداد بگین و بگین مثلا شام میاید یا نه تاکید دارم که وقتی اقوام برا شب نشینی ساده هم میخوان بیان از چن ساعت قبل زنگ میزنن!!!

پاسخ :

ما نه اینکه خیلی دوریم، زیاد نمیان که بخوام تاکیدی داشته باشم. در واقع بعد بابام‌اینا، اینا دومین مهمون چند روز بمونِ منن.
بعد اینکه کلا یه سری چیزا دیگه واسه همه روشنه... اینکه میخوای بری چند روز بمونی یه خبری باید بدی. این دیگه چیزی نیست که آدم فک کنه شاید یکی ندونه.
جناب قدح
۲۱ خرداد ۹۸ , ۱۳:۳۸
قیچی خارجی ؟ :)

پاسخ :

آره اونا خوب میبرن! :))
لوسی می
۲۱ خرداد ۹۸ , ۱۳:۵۶
درون کنم = درکت کنم :/

پاسخ :

:)))
صخره نورد
۲۳ خرداد ۹۸ , ۲۲:۲۸
فقط میتونم آرزو کنم زودتر برگردن خونشو.
تحمل مهمون راه دور به اندازه کافی سخته، نوع نچسبش دیگه خیلی سخت تره.

پاسخ :

آره راست میگی... تحمل مهمون راه دور سخته.

صبورا کرمی🦄
۲۵ خرداد ۹۸ , ۰۹:۵۵
دارم فکر مبکنم چی شد جریان مهمون و بچه شیطونش
منتظ پست جدیدتم سمیرا :))

پاسخ :

:) مینویسم الان ^__^
یک آشنا
۲۵ خرداد ۹۸ , ۱۶:۱۹
با یلدا شیرازی موافقم :)

پاسخ :

والا ما چون خیلی دوریم اصولا هر کی میخواد بیاد باس خبر بده. حالا اینا از عجایب بودن! :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
من مست می عشقم
هشیــــار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی
بیـــــــدار نخواهم شد
****************

من در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/woodstory.ir/
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan