در دیار نیلگون خواب

نام تو مرا همیشه مست میکند

۴۰۲. هر چند مایه خجالته... ولی میگم براتون!

دختر دایی جان یه خواستگار عجیب و غریب داره. کلا قصه این خواستگاره طولانیه... میگذرم ازش. ولی ورداشته یه سگ کادو داده به دختر داییم :/ نگم براتون که من چقدر از هر جونوری میترسم!!! :/
رفتیم خونه‌شون. مبلا رو جمع کرده بودن (احتمالا واسه خونه‌تکونی) . نشسته بودیم که یهو سگه دوید تو پذیرایی!! عین بره‌ای که گرگ بهش حمله کرده باشه وحشت کردم :/ هیچ جایی واسه فرار نبود! پریدم پشت جو قایم بشم دیدم ممکنه بیاد سمت پاهام!! نمیدونم چرا... ولی سعی کردم از جو برم بالا!! :/ کمرشو داغون کردم فک کنم :// بعدم که سگه رفت و خواستم برگردم به حالت عادی، زانوم خورد تو سرش :'(((
موقع برگشتن فحش دادم به خواستگارش :(

401

بعد از چند سال تغییر آواتار و تغییر قالب سخت بود برام... ولی لازم بود. این من، دیگه اون من قبلی نیست. این من یه خونه جدید میخواست....

۴۰۰

بعضی آدما رو هر جوری هم تلاش کنی باز نمیتونی دوست داشته باشی. شاید مشکل از هاله دور آدماس... شایدم تو جهان قبلی تو بازی قایم‌موشک جر زدن و از چشممون افتادن! ولی هر چی که هست دوست داشتن این آدما سخته! و البته که اونا هر روز و هر روز کاری میکنن که دوست داشتنشون حتی سخت‌تر هم میشه! شاید اصلا تلاش کردن برای دوست داشتن آدما کار اشتباهیه. شاید بهتره بپذیریم که بعضیا رو نباید هیچ وقت تو دلمون جا بدیم.

۳۹۹. رگنار!

۱. همکارای همسر یه مار گرفتن. گویا بهش میگن مار جعفری. سمی هم هست. الان خونه ماست! توی یه بطری آب معدنی! دوسش دارم!! ولی نمیشه بهش دل بست :(  باید فردا ببریم توی بیابون آزادش کنیم.

اسمشو گذاشتیم رگنار! کله‌شو عین رگنار تکون میده!

رگنار اسم یه شخصیت توی فیلم وایکینگز هستش... وایکینگز یه فیلمیه خشن‌تر و کثیف‌تر از گیم آف ترونز! 


۲. من یه مثال بارز از "کار امروز به فردا افکدن" هستم! :/ هی گفتم خب من که زیاد کاری ندارم واسه خونه تکونی و حالا بذار فلان کارو بکنم و خونه تکونی بعدا و... و حالا در حالیکه فردا مسافرم دارم عین چی همه‌جا رو میسابم :/ 


۳۹۸. کن فیکون!

دلم میخواد همه چی رو عوض کنم! اینجا بشه یه خونه جدید! با یه نویسنده جدید. با همه فکرای جدیدش! ولی دست و دلم نمیره به عوض کردن قالب!! وقتی یادم میاد چقدر روی قالبم کار کردم... کدهایی که از پلاک ۷ گرفتم یا کدهایی که از اینور و اونور گیر آوردم و الان بعد چند سال دیگه یادم نیست چی به چی بود... ولی دلم یه خونه جدید میخواد... چون من عوض شدم، خیلی وقته که عوض شدم. و تا وقتی اینجا این شکلی بمونه من فک میکنم باید همه‌چی مث قبل باشه!

۳۹۷.

یه بی‌قراری عجیب و غریبی توی وجودمه... که نمیفهممش!

من مست می عشقم
هشیــــار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی
بیـــــــدار نخواهم شد
****************

من در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/woodstory.ir/
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan