اون اولا که تازه به سن تکلیف رسیده بودم، یا داشتم میرسیدم، خیلی تند تند نماز میخوندم!
بعد چند بار ماماناینا گیر دادن که این چه طرز نماز خوندنه و باید یواش بخونی و...
من همچنان همونطور تند میخوندم، ولی ذکرام با حرکات بدنم هماهنگ نبود!!!!
مثلا در حال سجده حمد میخوندم، ذکر سجده رو تو تشهد میخوندم و...!!
بدن در حالت رکعت دوم بود و من نمازم تموم میشد!! در ادامه بدن نماز میخوند و من تو فکرم بازی میکردم!!! :/
نمیدونم نمازام اون موقع اصلا قبول بود یا نه...
ولی شد یه تجربه که حالا به نمازای هولهولکی آبجی کوچیکه گیر ندم!!! :)
الان که فک میکنم میبینم من کلا اوایل سن تکلیفم خیلی معرکهوار عبادت میکردم!!
مثلا کلاس چهارم که بودم، تو ماه رمضون وقتی تشنهم میشد میرفتم دهنمو آب میکشیدم،
بعد بر اساس اینکه " آب دهنو قورت بدی روزهت باطل نمیشه " آب
مونده تو دهنمو قورت میدادم! با همین روش کل آب مورد نیاز بدنمو تامین
میکردم! :))
بعدا نوشت: آقا من فک میکردم فقط خودم زاهد بودم!!! دوستان اصلا از زاهد رد بودن! عارف بودن حتی! ^__^
(کلیک)
اینم عابد و پارسای شماره ۲ !!! ^__^ (کلیک)
- شنبه ۲۷ خرداد ۹۶ , ۱۳:۲۱