یه وقتایی حس میکنی همه درا بستهس... به هر دری میزنی به هیچجا نمیرسی... به هر کی رو میزنی تحویلت نمیگیره... هر چی بیشتر تلاش میکنی کمتر میرسی...
این دقیقا همون لحظهایه که باید اعتماد کنی... مطلق!!
هر طوری هم بشه با خودت بگی جز خدا دیگه از هیچ کس چیزی نمیخوام...
هزار بار بری تا یه قدمی خواستن از مخلوق، هزار بار تو فکرت بیاد که شاید الان باید فلانی رو واسطه کنم، ولی سفت وایسی سر اعتمادت. حتی اگه ته دلت خالی بشه... حتی اگه چند روز اولش اتفاقای ناگوار بیوفته... اعتماد که کردی، اونوقت معجزهس که پشت معجزه میبینی!!
لازم نیست زاهد باشیاااا ... همین آدم معمولیای که هستی... یهو حس میکنی چقد خاص و ویژه شدی واسه خدا!! اگه فقط از خودش بخوای...
مثلا از شیراز تا شهر محل کار مستر جو ۲۰ ساعت راهه... اتوبوسش هم امن نیست... ولی از وقتی عقد کردیم خدا یه هواپیما فرستاد واسهمون!! که هفتهای یه بار از شیراز میره پیش مستر جو... ^__^
- دوشنبه ۲۹ آبان ۹۶ , ۰۸:۲۸