اینو واقعا روم نشد توی پست روز عروسی بنویسم!!
نمیدونم چقد برای شما خندهداره... ولی موقعیت خیلی ضایعی بود!! الان یادم میوفته هم خندهم میگیره، هم واقعا خجالت میکشم!! :)))
من واقعا دلم میخواست ماشین خودمون ماشین عروس بشه... ولی خب نظر همه این بود که ماشین عمومو گل بزنن... یکی دو بار هم رفتیم با ماشین عمو جان دور زدیم تا مثلا قلقش بیاد دست جو.
اما روز عروسی...
خب مث همه عروس و دومادا... جو اومد جلوی آرایشگاه منو سوار کرد و رفتیم باغ واسه فیلم و عکس. وقتی خواستم از ماشین پیاده شم در باز نشد. جو ریموتو زد و درو باز کرد و خلاصه پیاده شدم.
بعدشم که باز مث همه عروس دومادا چند ساعتی تو شهر ول چرخیدیم تا فیلمبردار اجازه بده بریم تو سالن.
وارد حیاط تالار شدیم.
دوربین فیلمبردار روشن
همه مهمونا تو حیاط
جو از ماشین پیاده شد
مث همه دومادا اومد که درو واسه عروس باز کنه
در باز نشد!!!!
هی اشاره میکرد درو باز کن!!
هی من نمیدونستم قفلش چجوری باز میشه.
هی میگفت اون دکمه سیاهه کنار دستگیره رو بزن!!
من دکمه سیاه کنار دستگیره راننده رو میدیدم، ولی اینوریه رو نمیدیدم!! 🙈🙈
وای خیلی طول کشید تا پیاده شدم!! :))))
همه هم فهمیدن بلد نبودم درو وا کنم!! 😅😅
هر وقت یاد اون لحظه میوفتیم جو باز حرص میخوره! :)))) هر بار هر کاری رو نمیتونم انجام بدم میگه "تو همون عروسه نیستی که نمیتونست در ماشینو باز کنه؟!!" :)))
حالا جالبه داداش کوچیکه جو همیشه بهش میگفته زن خنگ نگیر!! بعد که میان خواستگاری من، بهش میگه این دختره مهندس عمرانه، پس خنگ نیس! آخ آخ!! وقتی یادم میاد برادرشوهرمم اون شب تو حیاط بود... 🙈🙈🙈🙈🙈 :)))
- جمعه ۲۲ تیر ۹۷ , ۱۰:۰۰