جو یه رفیق خیلی شفیق داره که کورد هستن.
این سری که داشتیم از شیراز برمیگشتیم، سر راه رفتیم بندر، خونه این دوستش.
خیییلی باحال و خودمونی بودن!!
یعنی من بعد شام داشتم ظرف میشستم، آقاهه بدو بدو استکانا رو هم آورد که جا نمونه!! ^__^
یا به خانمش گفتم بهم آب بده، تو یه لیوان دسته دار آب ریخت آورد! بعد گفت دیگه خودمونی هستیم بشقاب نیاوردم!! :))
خلاصه که خیلی دوست داشتنی بودن این دو تا :)
یه جا خانمش داشت در مورد تعصب باباش نسبت به لباس کوردی میگفت. گفت بابام روز عروسیمونم میخواست با ... بیاد!! (یادم رفته کلمههه چی بود!!)
گفتیم چی؟!!
گفت شلوار شیرازی!!
جو گفت چی؟!! O_o
گفتم شلوار کوردی منظورشه!!
اونا کورد بودن بهش میگفتن شلوار شیرازی! بعد ما میگفتیم شلوار کوردی!
+به نظرم خیلی بینمک تعریف کردم :/
- يكشنبه ۲۱ مرداد ۹۷ , ۱۲:۲۰