در دیار نیلگون خواب

نام تو مرا همیشه مست میکند

۳۷۴. کلید اسرار!!

مجرد که بودم فک میکردم زن خونه‌دار موفقی نمیشم!! از ظرف شستن بدم میومد. علاقه‌ای به آشپزی نداشتم. از جارو کردن متنفر بودم!! از گردگیری واقعا بدم میومد. از اتو کردن لباسا فراری بودم و...

تو دوره آشنایی با جو، بهم گفت از اینکه جایی نامنظم باشه خوشش نمیاد! و من پیش خودم گفتم "اوپس!! :/ چه سخت شد اوضاع!" جو میگفت چون سالها محل کارش دور از خونواده‌ش بوده و زندگی مجردی داشته یه سری کارا رو یاد گرفته، مثل آشپزی و باز من نگران‌تر از قبل میشدم!! ولی همچنان دست به سیاه و سفید نمیزدم!!! در واقع تو اون دوران میخواستم دست به سیاه و سفید بزنم... ولی خب کلا داشتم با جو چت میکردم، در نتیجه نمیشد اصلا!! :))

خلاصه گذشت و ما عروسی کردیم. پا که تو خونه خودم گذاشتم همه چی فرق کرد. از صبح که بیدار میشدم تا ظهر که جو بیاد خونه رو عین گلدسته تر و تمیز میکردم و غذاهای متنوع میپختم و خلاصه کلی تو نقش "زن خونه‌دار" غرق شده بودم...

اما خب همیشه یه روزایی هست که استثناست... این چند روز گذشته هم استثنای من بود. یه خستگی عمیقی تو تنم بود که هیچ توضیحی هم براش نداشتم! جو هم "کنار بیا ترین همسر دنیا"، گفت خب هیچ کاری نکن!! این "خب هیچ کاری نکن"ه باعث شد خونه تر و تمیز من روز به روز کر و کثیف‌تر بشه!! (شما هم میگین کر و کثیف؟ یا اصطلاحات شیرازیاس؟!! :)) )

دیشب خونه تو بدترین حالت کثیفی قرار داشت که گوشی جو زنگ خورد. یکی از دوستای خوبش اومده بود ته دنیا ماموریت! تو یکی دو روز گذشته هر چی دعوتش کرده بودیم گفته بود نمیتونه بیاد خونه‌مون. منم گفتم دیگه نمیاد پس... ولی خب زهی خیال باطل! زنگ بود بگه میخواد بیاد خونه‌مون شب نشینی!!!! ساعت ده شب تازه زنگ زده بود! حالا وضعیت خونه ما چی بود؟!! بالش و پتو و ظرفای میوه و چایی و... کف پذیرایی ولو بود چون داشتیم فیلم میدیدیم!! شلوارای جو روی مبل بود چون دکمه‌شو قرار بود هر وقت حوصله‌م شد بدوزم!! خرت و پرتای ترشی خونگی هم کف پذیرایی و آشپزخونه پخش و پلا بود چون گفتیم حالا که سرکه داریم پس ترشی بریزیم. ظرفا و کثیفی آشپزخونه رو که اصن نگو!!! :( و اینکه آشپزخونه ما اپن‌ه به معنای واقعی کلمه!!! یعنی بین آشپزخونه و پذیرایی هیچ دیوار و کابینت و خلاصه هیچی نیست و کاملا دید داشت!!! :/ خونه جارو نشده بود. گردگیری نشده بود. اون لحظه‌ای که دوستش زنگ زد من در حال شام پختن بودم، بوی تخم‌مرغ کل خونه رو برداشته بود!! یعنی دو تا سکته پشت هم زدم!! :/


+ دیشب به خیر گذشت... هر طوری بود خونه رو جمع و جور کردیم. ولی واقعا درس عبرتی شد برام که هیچ وقت نذارم خونه زیادی به هم ریخته بشه.

خانومی ...
۱۹ آذر ۹۷ , ۱۳:۴۷
پس اولین درس عبرت رو گرفتی :))
درس بعدی کمک گرفتن از مرد خونه ست .
درس بعدتر : شام رو زود بخورید بابا . شام ساعت ۷ تا ۸ ^_^

پاسخ :

مرد من زرنگه خدا رو شکر. خیلی تو کارای خونه کمک میکنه.

آقا نشستیم فیلم دیدن و هله هوله خوردن! یادمون رفت شام بخوریم! :)))
آقاگل ‌‌
۱۹ آذر ۹۷ , ۱۴:۳۹
دیده شده در این شرایط به مهمون آدرس اشتباهی دادن(مثلاً خیابون کناری بوده، بهش گفتن برو شهر رو دور بزن از اون‌ور بیا!) تا دیرتر برسه و وقت برای تمیزکاری خونه به اندازۀ کافی باشه. :))) خلاصه اینم یه ترفنده دیگه. هرچند کمی ناجوانمردانه باشه :دی

پاسخ :

آخه شهرک ما دو وجبه! و اینکه ایشون خونه ما رو بلد بود دقیقا!!
و اینکه‌تر(!) از محل اسکانش تا خونه ما پیاده دو دقیقه راه بود!! :/
کلا اینجا هر کی ما رو میشناسه خونه‌مونو بلده!! بسکه سر راسته!
خانومی ...
۱۹ آذر ۹۷ , ۱۴:۴۱
:)))))

پاسخ :

:)
بهارنارنج :)
۱۹ آذر ۹۷ , ۱۵:۳۰
😂😂
به قول بعضیا دختر تا تو خونه شوهر نره عروسی(خانم خونه،کدبانو ازین صحبتا)نمیشه

پاسخ :

یعنی میگی کدبانو شدم؟!! ^__*
هوپ ...
۱۹ آذر ۹۷ , ۱۶:۵۰
از تصور موقعیتی که توش گیر کردین خنده ام گرفت، درس می گیرم برای بعدن هام :-)))

پاسخ :

خودمونم هم خنده‌مون گرفته بود هم نمیدونستیم چه خاکی
به سرمون بریزیم! :))))
جناب منزوی
۱۹ آذر ۹۷ , ۱۷:۱۴
کلاً باید برا مهمون دعا بکنید :)

پاسخ :

دعا؟ متوجه منظورتون نشدم :)
بهارنارنج :)
۱۹ آذر ۹۷ , ۱۹:۴۳
بلهه،البته همون موقعم هنرمند بودی😊

پاسخ :

عزیزی شما :**
مهرناز .ج
۱۹ آذر ۹۷ , ۱۹:۴۴
ینی خدا نصیب گرگ بیابون نکنه :))
وای اصلا خودمو میزارم جات هنگ می کنم

پاسخ :

واقعا آدم دست و پاشو گم میکنه! :))
محبوبه شب
۱۹ آذر ۹۷ , ۲۰:۱۶
مستر جو خواستن با این حرف که "خب هیچ کاری نکن"‌ غیر مستقیم بگن که اگر تمیز نکنی چه بلایی سر خونه ت میاد و از اون مهم تر شاید یه بلای جاندار فرود بیاد خونه تون خلاصه اینجوریا : )))

پاسخ :

عه! یعنی میگی نقشه شوم خودش بوده؟! :)))))
آقاگل ‌‌
۱۹ آذر ۹۷ , ۲۱:۴۲
اینقدر علامت تعجب گذاشتی حس می‌کنم هر علامت تعجب مشتی است در دهان دشمنان :دی

پاسخ :

ای وای نه!!! من کلا خیلی علامت و ایموجی و اینا میذارم تو
نوشته‌هام! :))) عادتمه کلا.
عین الف
۱۹ آذر ۹۷ , ۲۲:۵۷
سلام علیکم
به‌گمانم «کروکثیف» عمومیت دارد.

پاسخ :

سلام
عه! جدا؟! :)
عین الف
۲۰ آذر ۹۷ , ۱۰:۵۵
بله. احتمالاً بر مبنای الگوی «تروتمیز»، بعداً «کروکثیف» هم شکل گرفته است. البته در اولی هر دو بخش ترکیب عطفی در جای خود معنادار هستند، اما در دومی بخش اول فقط تقلید وزنی از «تر» و متناسب کردن آن با حرف اول «کثیف» است.

پاسخ :

آره به نظر توجیه درستی میاد :)
جناب منزوی
۲۰ آذر ۹۷ , ۱۳:۱۲
بخاطر اینکه مجبور شدید یه دستی به خونه بکشید :)

پاسخ :

آها!! آره :))
محبوبه شب
۲۰ آذر ۹۷ , ۱۳:۳۲
این اقایون موجوداتی بس زیرکن
هیچ وقت دست کم نگیرشون ^_-

پاسخ :

آخ آخ!!! دست کم گرفته بودمش! :))))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
من مست می عشقم
هشیــــار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی
بیـــــــدار نخواهم شد
****************

من در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/woodstory.ir/
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan