در دیار نیلگون خواب

نام تو مرا همیشه مست میکند

460. همه چی از نزدیک یه جور دیگه س...

تمام کتابا و سمینارای موفقیت روی یه جمله تاکید دارن، که برای موفقیت باید خیلی تلاش کرد و خیلی صبور بود. که اگه کار راحتی بود خب همه میرفتن دنبالش، که حالا که همه نمیرن یعنی سخته...

وقتی اینا رو میخوندم میگفتم ای بابا، معلومه که من میتونم صبور باشم، معلومه که تلاشم زیاده... ماجراهای پیدا نشدن کارگاه رو که یادتونه، در واقع فک میکردم اون سخت ترین مرحله س و وقتی کارگاه پیدا بشه همه چی حله! اما اگه روراست باشم باهاتون باید بگم اون آسونترین بخش کار بود!!! کارمون کار سختیه. وقتی کارو شروع کردیم تو هر مرحله فک میکردم تو سخت ترین مرحله ام! میگفتم اوففف برشش تموم شه حله دیگه! وقتی سر همشون کنیم دیگه کار تموم شده س... بتونه و سمباده رو رد کنیم دیگه رسیدیم به مرحله آسونش!! تا اینکه اون وسط مسطا یهو کار همسر زیاد شد و یهو جریان رفتن پیش اومد و خلاصه کاسه کوزه مون ریخت به هم... تصمیم گرفتم یه کار فرعی بکنم تو اون مدتی که همسر کمتر خونه س و نمیتونیم بریم کارگاه. دکوری ساختم. دکوریایی که دیده بودم تو یه پیج دیگه ده تاش تو نیم ساعت فروخته میشه و یه عالمه دیگه کامنت دارن که ای بابا ما هم میخواستیم و چرا کم تولید میکنید و...

همه این مدت هم هی یادگرفته هامونو با همسر مرور میکردیم. اینکه شاید تا چند مدت هیچ فروشی نداشته باشیم. اینکه نباید ناامید بشیم. اینکه شاید بارها نه بشنویم. اینکه فلانی یه سال اول شروع کارش هیچ فروشی نداشت. اینکه فلانی گفته باید آمادگی اینو داشته باشید که حتی تا 5 سال اول سود نداشته باشید! اینا رو بارها مرور کردیم. دکوریا که آماده شدن، بردیمشون ساحل ازشون عکس انداختیم. باز به همسر گفتم ما باید آمادگی اینو داشته باشیم که حتی یه دونه هم نفروشیم... اما میدونید، گفتن اینا آسونه ولی وقتی ته دلت خودتو با فلان پیج مقایسه میکنی و میبینی اونا نیم ساعته میفروشن و خیالت راخته که نهایتا کار تو هم یه روزه فروش میره و بعد میبینی استقبال به شدت کمه... ناامید نشدن سخته!

بعد جالب اینجاس که یه رفیق خیلی شفیق محبت میکنه و دو تا از کاراتو میخره و ازت میخواد خودت اونایی که بیشتر از همه دوست داری رو انتخاب کنی. بعد دقیقا هر مشتری ای که پیدا میشه از اون مدل کارا میخواد! :/ بذار فک کنم حداقل تو یه مورد سلیقه من با سلیقه بازار تو یه راستاس! :)))‌

به پیشنهاد برایان تریسی از یه نفر پرسیدم که چرا کارای فلان پیج رو اینقدر پسندیدید ولی کارای منو نه؟ گفت رنگای اونا گرمتره. حالا من همش میگفتم چرا اینا اینقدر از رنگای دلمرده استفاده کردن؟! خودم رنگ شاد میزنم مردم حال کنن :/

خلاااااصه که... تو یه حس غم انگیزی فرو رفتم :))))‌ ولی مطمئنا یه عالمه اتفاق خوب تو بوشهر منتظرمونه. ^__^


+ دیروز رنگ زدن به کمدا رو شروع کردیم... این کارگاه واقعا برای کارمون کوچیک بود! باید تو بوشهر کارگاه بزرگتری بگیریم...


+ اینستاگرام منو که فراموش نکردین؟! ^___^

آوو کادو
۰۳ شهریور ۹۸ , ۱۲:۴۳
من موفقیت رو میبینم که خیلی بهتون نزدیکه! :-)

پاسخ :

احتمالا باید پدرمون درآد تا بهش برسیم :))))
البته خب راهش هم همینه... هیچ میانبری نیست... دعا کن برامون ^__^
آبان ...
۰۳ شهریور ۹۸ , ۱۳:۰۱
من کارات را دیدم ..
و خب یکم پیشنهاد دارم ..
من یه جور ظرافت بیشتر دوست دارم ..نمی دونم مدلی که از روش کار کردی چی بوده ولی خب من به عنوان جاکیدی یه چیزی جمع و جور تر می پسندم ...بهجا عودی فکر کن ... زیر پیجی که خودم معمولا ازش خرید حضوری می کنم تگ ات کردم
موفق باشی :)

پاسخ :

عه اون تو بودی؟!!! ^__^ گفتم خدایا این کیه چرا منو اینجا تگ کرده! :))
دستت درد نکنه :*

این مدل کار اصلا ظرافت نداره. تازه من خیلی ظرافتم نسبت به پیجای دیگه و همینطور نسبت به نمونه های خارجیش بیشتره! :)))
مثلا پیج  lorainespick رو ببین
 امیدوارم املاشو درست نوشته باشم:))

تو فکر کارای ظریف هم هستم... تو فکر خیلی چیزا هستم که نمیدونم خوبه این پراکنده کار کردن یا بده؟!!
yalda shirazi
۰۳ شهریور ۹۸ , ۱۵:۳۲
سه تا چیز.
یک اینکه شاید اون یکی پیج فالووراش بیشتره و قدمتش بیشتره. شما تازه اومدین. کم کم رشد میکنین و فالوور و مشتریاتون زیاد میشن. پس از همین الان خودت رو مقایسه نکن.
دو همه ی اینایی که کامنت میذارن ما هم میخواستیم و اینا، خیلیاشون نمیخوان. تعداد خیییلی کمی از این کامنتا به نهایی کردن خرید میرسه. خیالت راحت!
سه کاملا درک میکنم وقتی دیگه همه سختیا تموم شدن و فقط منتظر خریداری و کسی نمیخره.

پاسخ :

۱. امممم خب من حدود ۷۰۰ تا فالوور دارم و اون ۱۰۰ هزار تا! :)))) خیلی تفاوتی نیست! هست؟! ^__* :)))
۲. دقیقا تو همین دو سه روز چندین تا از این مدل کامنتا گرفتم!!
۳. میگم، به اصطلاح خودم آمادگیشو داشتم ولی خب...
شارمین امیریان
۰۳ شهریور ۹۸ , ۱۹:۱۴
عه چرا کامنت من خصوصی شده بود!😳

پاسخ :

اتفاقا خودمم تعجب کردم! :)
بانوچـ ـه
۰۳ شهریور ۹۸ , ۱۹:۴۲
بیا بوشهر خودم به عنوان زوج کارآفرین باهاتون مصاحبه می‌کنم :دی

پاسخ :

ای جاااان. بیام بوشهر تو رو هم میبینم ^__^
Blue girl
۰۳ شهریور ۹۸ , ۲۰:۵۲
البته یه چیز دیگه هم هست اینه که کارهاتون واقعا قشنگه
واقعا خوبن
دوتاشون حسابی خوب بودن
کامنتم گداشتم که چقد خوبن اینا😍
منتهی منتهی منتهی
منِ دانشجو جا کلیدی ۲۰۰؛۲۵۰ برا یکم زیاده 😅

پاسخ :

به خدا همه با معرفتا بیانی هستن ^__^ دمت گرم.

میدونی، خیییییلی زحمت داره. و واقعا نسبت به پیجای دیگه حداقل صد تومن ارزونتر گذاشتم!
بهارنارنج :)
۰۳ شهریور ۹۸ , ۲۱:۲۹
کم کم😊
کم کم..

پاسخ :

هولکی‌ام! :))))))
بهارنارنج :)
۰۳ شهریور ۹۸ , ۲۲:۴۵
چه قدر سخت ترم میشه صبوری..
کاش میشد صبور بود کاش سپردن بلد بودیم

پاسخ :

هوم.... امید به خدا :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
من مست می عشقم
هشیــــار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی
بیـــــــدار نخواهم شد
****************

من در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/woodstory.ir/
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan