در دیار نیلگون خواب

نام تو مرا همیشه مست میکند

481. و درها یکی یکی باز میشوند...

1. بالاخره به هر ضرب و زوری بود کارگاه گرفتیم... نمیدونم شاید این گپ بزرگی که افتاد تو کارمون حکمتش این بود که یه بار دیگه نسبت به چیزایی که میخوایم تولید کنیم تجدید نظر کنیم...


2. این کارگاهه قبلا سمساری بود... وسایلای نفر قبلی هم هنوز اونجاس... این چند روز درگیر مرتب کردن و جا به جا کردن وسایل بودیم. هر بار احساس میکردیم نیاز به کمک داریم من فوری میگفتم زنگ بزنم بانوچه؟؟؟‌و همسر سریع میگفت آره آره!! در بیگاری کشیدن از دیگران به شدت تفاهم داریم! :))))


3. قبلا که تصمیم داشتیم تخت و کمد بچه تولید کنیم یکی از دوستای همسر گفت که میتونه بیاد کمکمون. الان تصمیم داریم چیزای کوچیکتر تولید کنیم و بیشتر پروسه تولید که شامل رنگ و... ست تو خونه انجام میشه و نمیدونم چطور میشه اون آقا رو قاطی این کارا کرد. در حالیکه ایشون به شدت دلش میخواد منو خط بزنه انگار‍! :/ مثلا وقتی بهش گفتیم میخوایم تو شیراز بریم کلاس نجاری گفت شما هم میخوای بیای؟!!! یا فقط من و جو بریم؟! :/ منم گفتم شمام اگه دوست داشته باشی میتونی بیای!!!! :/

یا داریم میریم دنبال کارای کارگاه تو راه میبینیمش، به جو میگه با خانومتی؟! ://// به همسر میگم بهش بفهمون که اگه قرار باشه بیاد با ما کار کنه من رییسشم! :/


4. این مدت ننوشتم... چون شاید نباید میگفتم بوشهرم! که وقتی از مشکلاتم با اینجا مینویسم بانوچه جان ناراحت نشه.


من و ...
۱۸ آبان ۹۸ , ۱۲:۳۸
مبارک باشه

یه سوال. اصلا لازمه باشه؟ چرا حذفش نمیکنی و خودت و همسری دوتایی با هم فعالیت نمیکنید؟

پاسخ :

ممنون :)

قبلا لازمش داشتیم. الان نه! و خب یه کم زشته یهو بهش بگیم خب دیگه تو برو خونه تون دیگه نمیخوایمت!!! :)) کم کم خودش میفهمه که باید بره... شایدم موند و رفت کلاس نجاری و به درد همکاری خورد بعدا... البته به شرطی که بفهمه من همیشه هستم! :)))
بانوچـه ⠀
۱۸ آبان ۹۸ , ۱۳:۵۲
1. مبارکههههه امیدوارم پر از خیر و برکت باشه براتون :) :*

2. خب زنگ می‌زدییییییییی هم من و هم همسر هر دو میومدیم کمک تعارف نکنید این جور وقتا.

3. :/ خدا به خیر بگذرونه فکر کنم قراره حسابی رو اعصابت باشه :دی

4. ای بابا چرااااااااا، نه بابا من ناراحت نمی‌شم، یعنی اونقدری متعصب نیستم که انتظار داشته باشم تحت هر شرایطی آدما از شهرم تعریف کنن :دی، از این بابت ناراحت می‌شدم که می‌گفتم شاید من هم مقصر بودم که نتونستم کاری کنم اینجا بهت خوش بگذره، ابدا ناراحت نمی‌شم. بالاخره هر کسی جایی خوشحاله که دلش خوش باشه دیگه. اصلا نگران نباش خواستی به مردمش هم بد و بیراه بگی بگو :))

پاسخ :

ممنون عزیزم :*
ایشالا واسه کارای بعدی زنگ میزنم بهت ^__^
دینا .م
۱۸ آبان ۹۸ , ۱۷:۳۵
از الان محکم ژست ریاست رو حفظ کن که توی محیط کار آقایون اگه از اول سرجاشون نشینن درست. بشو نیست. اینو از یه زخم خورده بشنو

پاسخ :

به نظرم خود به خود در حال حذف شدنه :)))
آقاگل ‌‌
۱۸ آبان ۹۸ , ۱۹:۴۴
خب خوبه که همه چیز بر وفق مراد شده :)
.
برای بانوچه ماهی بپزید. دوست داره.

پاسخ :

ماهی گرونه عمو! واسه خودمونم نمیپزم! :))))
نیــ روانا
۱۸ آبان ۹۸ , ۲۰:۰۸
خدا رو خیلی خیلی شکر
انشاللله چرخ کارگاه براتون بچرخه حسابی

بابا ی بار رک و راست بنده خدا رو روشنش کنید
میخوای من بیام هولش بدیم روشن شه؟؟
کلا مقدمه چینی و اینام بلد نیستم
زارت حرف آخر رو اول میزنم و خلاص
بیام؟؟

پاسخ :

😂😂😂😂
خوش به حالت که میتونی رک باشی. کاش منم یاد بگیرم...
چنگیز سیبیل
۱۹ آبان ۹۸ , ۰۰:۲۳
شماره 3 عالی بود😂😂
اقاهه چرا همچین میکنه عمو 😅

پاسخ :

درجه‌ش از همسر بالاتره تریپ ریاست برداشته! :/ نمیدونه من خودم تیمسارم :)))
نرگس بیانستان
۱۹ آبان ۹۸ , ۰۹:۱۷
ترجیح میدم توی واتساپ بهت پیام بدم😂

پاسخ :

^__^
yalda shirazi
۱۹ آبان ۹۸ , ۱۰:۴۹
آره کوتاه نیا. تو هستی و خوبم هستی... (جوگیر شدم!)

پاسخ :

اصلا من نباشم نمیشه 😂😂
هو مورو
۱۹ آبان ۹۸ , ۱۱:۴۴
:)))

پاسخ :

^__^
פـریـر بانو
۲۰ آبان ۹۸ , ۰۲:۳۲
به سلامتی. 💙

این مدل آدم‌ها رو زیاد دیدم. :/
اگه آدم حساسی باشی دیوونه‌ات می‌کنن با حرف‌ها و حرکاتشون. :/

پاسخ :

سلامت باشی 💋


کم‌کم داره حذف میشه. کمکی ازش برنمیومد.

نرگس بیانستان
۲۰ آبان ۹۸ , ۱۲:۴۴
کامنت ندادم قبلا؟؟؟؟ 🤔🤔🤔

پاسخ :

چرا. من دیر تایید کردم
بهارنارنج :)
۲۰ آبان ۹۸ , ۱۶:۲۶
چرا باید ناراحت شه؟:|خب منم دوست دارم از شهر من بذش،میتد..مال من نیست که ناراحت شم😂

پاسخ :

تو عرق شهر پرستی نداری خب! من یکی از شیراز بدش بیاد باهاش قهر میشم! 😂😂
یلدا الف
۲۲ آبان ۹۸ , ۰۹:۵۳
2 کاش منم اونجا بودم بهم زنگ میزدی!

+ حوصله م سررفته! :)

پاسخ :

کارای یدی بودااااا ... جارو کشی و اینا! :)))
آقاگل ‌‌
۲۲ آبان ۹۸ , ۱۹:۴۷
چند روز پیش آقای برادر رفته بود سراغ درخت‌های دانشگاه و از داخلش یک کندوی دو کیلویی عسل کشیده بود بیرون!
خلاصه که شما هم شانس خودتون رو توی درخت‌ها لااقل امتحان کنین. ماهی که میگی گرونه، شاید عسل گیر آوردید.
ماهی هم به بابای بانوچه بگی حله. :دی

پاسخ :

عه باباش تو کار ماهیه؟
راستی شنیدم داداشت اومده بوشهر... کاری باری داشت خبر بده. خودتم اومدی حتما بخبر :)
کندو هم جلو پنجره خونه‌مون بوده! نفر قبلیو نیش زده طرف هم کندو رو کنده انداخته دور :/

میگمااااا  خبرای رادیو رو با چه نرم‌افزاری ضبط میکردین؟ دنبال نرم‌افزاری میگردم که صدا و آهنگو میکس کنه و موقع پخش صوت صدای آهنگ کم بشه و اینا ... کن یو هلپ می؟
یلدا الف
۲۳ آبان ۹۸ , ۰۹:۳۴
اشکال نداره
جارو هم میکشیم. آب حوض هم خالی میکنیم! ;))

پاسخ :

^___^
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
من مست می عشقم
هشیــــار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی
بیـــــــدار نخواهم شد
****************

من در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/woodstory.ir/
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan