1. ماه رمضون حسابی خواب حمیدرضا رو مختل کرده... خیلی خیلی کم میخوابه.
روزای تعطیل صبحا رو یه کم بیشتر میخوابه که مثلا جبران شه.
ولی من همون ساعت هفت بیدار میشدم.
چند روز پیش که به خاطر شهادت امام علی تعطیل بود و حمیدرضا میخواست بخوابه، با خودم گفتم خب من که صبح کاری ندارم. دیشب هم دیر خوابیدم. پس منم یه کم دیگه میخوابم.
و اینجوری بود که الان چند روزه من نمیتونم زودتر از هشت و نیم بیدار شم! :/
2. انرژیم برا پیج افتاده... و اون شور قبلی رو نداره پیجم... که خب کاملا نشات گرفته از خوابیدنای صبحمه... خودم میدونم.
3. دیروز امتحان ریاضی داشتم!!
آبجی کوچیکه تو واتساپ بهم زنگ زد. با هفت هشت تا بچه مچه دیگه، نشستم پای امتحان ریاضی! :/
سوالاشون سخت بود انصافا...
اما میدونی... بارها به این فکر کردم که برم کتاب مبتکران ریاضی دبیرستانو دوباره بخرم و بشینم سوال ریاضی حل کنم!!
ریاضی دانشگاهو دوست نداشتم... شاید چون استاداشو دوست نداشتم...
اما حل کردن سوالای بچه مدرسهای ها رو دوست دارم! :)))
- سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۰۰ , ۰۸:۲۳