در دیار نیلگون خواب

نام تو مرا همیشه مست میکند

553. فقط منتظر یه دونه امضاییم...

1. زندگیمون رو هواست... به معنی واقعی کلمه...

نصف زندگیم تو کارتنه... بدون اینکه مطمئن باشیم که بالاخره میریم یا نه...

حتی نمیدونیم ممکنه چند روز دیگه اینجا باشیم...

روزی که حمیدرضا زنگ زد گفت عکس گواهینامه‌تو بفرست برا بیمه بدنه، فهمیدم گواهینامه‌م توی کیف پولم بوده و کیف پولم احتمالا تو یکی از این کارتناست!:/

وقتی قراره همه خونه رو جمع کنی و بری، تکلیفت مشخصه با خودت. یه کارتن میگیری دستت میری تو اتاق‌خواب پرش میکنی. یه کارتن دیگه رو تو آشپزخونه پر میکنی، یکیو تو پذیرایی و... وقتی هم رفتی خونه جدید، کارتنای اتاق خوابو میذاری تو اتاق، کارتنای آشپزخونه رو تو آشپزخونه باز میکنی...

اما من از یه ماه پیش باید وسایلمو کم‌کم جمع میکردم... در حالیکه نمیدونستم چند روز دیگه وقت دارم! توی هر کارتن یه تیکه وسیله اتاق خوابه، یه دو تا ظرف، دو سه تا دکوری، دو سه تا کتاب! باز کردن این کارتنا هم صبر ایوب میخواد!

.

2. وقتی قراره از یه جایی بری، اونم برای همیشه... شروع میکنی به دل کندن!

اگه قبلا کسی حرکت ناراحت کننده‌ای میکرد و من  فقط ناراحت میشدم و بعد چند روز یادم میرفت، الان یه چیزی تو مغزم میگه «برم از دست اینا راحت شم!»

اگه قبلا کمبود امکانات اینجا برام سخت بود اما میگفتم خب هر شهری بدیا و خوبیای خودشو داره، الان با کوچیکترین کمبودی جوش میارم و میگم اه پس کی از اینجا میریم؟!

یه جورایی با همه وجودم دل کندم از اینجا!

یه روزی اینجا با همه کمبوداش برام خیلی عزیز بود! الان حتی فکر نمیکنم دلم براش تنگ بشه!

.

3. یه پیرمرد بامزه‌ای تو فامیل حمیدرضااینا هست، که کارای باحالی میکنه. این سری نشسته بود بین 7 تا کاندید رییس جمهوری قرعه‌کشی کرده بود که ببینه به کی رای بده!:))

سه بار هم قرعه‌کشیو تکرار کرده بود تا زاکانی در اومده بود!

نمیدونم اون دو نفر اول کیا بودن که ایشون صلاحیتشونو تایید نکرد:)) ولی خب چرا از اول اسماشونو تو قرعه کشی میاری؟:)))

بعد که شنیدیم زاکانی لفت داده، به حمیدرضا گفتم زنگ بزن ببین حاج آقا حالا میخواد به کی رای بده؟

دوباره قرعه‌کشی کرده بود و این بار قاضی‌زاده انتخاب شده بود! بعد برگشت گفت:

«رییسی هم سیده، احترامش واجبه! ولی اون شغل داره خودش!»

عزییییزم:))))  میخواست یه بی‌کارو ببره سر کار:)))

.


بهارنارنج :)
۰۵ تیر ۰۰ , ۰۹:۲۰
میتونم حدس بزنم حتی قدم زدن و رد شدن از بین کارتنا چقدر عذاب اوره برات😑🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
امیدوارم بهترینا برات پیش بیاد

فقط حرف اخرشون😅😅

پاسخ :

ببین اینجوری بهت بگم، اتاق خواب فقط کارتنه.
تختو جمع کردیم، خوش خوابو گذاشتیم تو پذیرایی!:)))) فک کن یکی بیاد خونه‌مون!
ولی چه خوبه خوشخواب جلو تلویزیون باشه:)))


اونقد حرفای باحال میزنه که نگو... حالا میام تعریف میکنم کم‌کم:)))
نیمچه مهندس ...
۰۵ تیر ۰۰ , ۱۲:۱۸
رو کارتونا ننوشتی مربوط به کدوم منطقه ان؟مثلا اتاق کار آشپزخونه...
آخرین باری که اسباب کشی کردم چهار سال پیش بود.از خوابگاه اومدم خونه و حالا شدیدا حس میکنم دلم میخواد برم.فقط برم.
امیدوارم زودی بری راحت شی:)

پاسخ :

میگم که، تو هر کارتن همه چیز هست... چون نمیتونستم یه کارتنو تو آشپزخونه پر کنم... چون یه سری چیزا رو میشد جمع کنی، یه سری چیزا لازم بودن. به خاطر همین از لحاظ ضروریت لوازم هر کارتن هم رده هستن. از لحاظ منطقه، متفاوتن.

ایشالا تو هم یه جای خوب بری:)
نیــ روانا
۰۵ تیر ۰۰ , ۱۳:۵۸
۱. اسباب کشی کلا سخته چه برسه به این مدلی. منم تجربه این مدلیشو دو بار داشتم وقتی پسرجان خیلی کوچیک بود چون دست تنها بودم و با حضور ایشونم خیلی نمیشد کاری کرد مجبور شدم از حدود یک ماه قبل تر شروع کنم به جمع کردن وسایل و دقیقا میگی این تا ی ماه دیگه لازم میشه نمیشه و چه بسا جمع میکنی و بعد لازم میشه.. خیلی دردسر داره ولی انشالله به همه این دردسرا می ارزه و جای جدید براتون پر از خیر و برکت و شادی هست
۲- پیرمرد فامیلتون خیلی گوگولیه تنها کسیه که رای هم داده باشه ازش متنفر نیستم 😂

پاسخ :

1. آره.  مخصوصا اینکه منم لجبازی کردم محتویات کارتنا رو ننوشتم دقیق! گفتم هر چیزی هم لازم شد من کارتن باز نمیکنم! حتی اگه مجبور شیم بریم دوباره بخریم...  حالا نمیشه دوباره گواهینامه خرید 🙄
2. 😂😂
شارمین امیریان
۰۵ تیر ۰۰ , ۱۴:۱۱
سلام.

وای من فقط با خوندن شرایطت حالم گرفته شد؛ چه برسه به خودت که تو دل ماجرایی! خدا صبرت بده واقعا! جابه جایی توعادی‌ترین حالتشم برای من رو اعصابه. چه برسه این جوری! امیدوارم هررررر چه زووووودتر تکلیفتون مشخص بشه. :)

پاسخ :

سلام عزیزم.
آره شرایط خوبی نیست... یه جورایی آدم دلش اصلا آروم نیست... و امروز فهمیدم حداقل 20 روز دیگه باید صبر کنم که معلوم شه رفتنی‌ایم یا نه 🙄🙄
مترسک هیچستانی
۰۵ تیر ۰۰ , ۱۹:۰۱
هر چی زودتر این مرحله رو پشت سر می‌ذاری، زودِ زود می‌گذره میره :)
خواسته واس یه نفر کارآفرینی کنه خب :))

پاسخ :

انشالله:) فعلا که گفتن بیست روز دیگه معلوم میشه:(((  باید برای خودم سرگرمی درست کنم:))

آره، گفته نون بره سر سفره یه خونواده:))) 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
من مست می عشقم
هشیــــار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی
بیـــــــدار نخواهم شد
****************

من در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/woodstory.ir/
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan