در دیار نیلگون خواب

نام تو مرا همیشه مست میکند

572. انگار آدما عادت کردن به شنیدن بدبختیای همدیگه! :/

حمیدرضا یه اخلاقی داره که تو هر وضعیت تخم مرغی ای هم که باشه، ازش بپرسی اوضاع چطوره؟ میگه همه چی خوبه!

خب من همیشه این اخلاقشو دوست داشتم و سعی کردم یاد بگیرم ازش. و خب خیلی خیلی هم موثر بوده تو صبورتر شدن. تحمل اوضاع راحت تر میشه. انگار ناخودآگاهت باور میکنه که اوضاع اونقدرام بد نیست...

اما خب مساله اینه که خونواده من مدلشون صبور بودنای این شکلی نیست... یعنی میدونی، ما همیشه آدمای پر سرعتی بودیم. همیشه هم از آدمایی که یواش یواش حرف میزدن یا یواش یواش یه کاریو انجام میدادن حرصمون میگرفت. از اونا بودیم که وقتی میرن خرید از همون مغازه اولی خریدشونو میکنن و وقت تلف نمیکنن!! ولی یکی دو باری که خرید کردنای حمیدرضا رو میدیدن میخندیدن و میگفتن چه حوصله داره! یا مثلا خونواده ش که برا بیرون رفتن دیر حاضر میشدن تو نظر خونواده من آدمای یواش و حوصله داری بودن...

اون روزایی که کارای فرستادن چوبامون گره خورده بود تو هم، یا اون روزایی که ته دنیا گیر افتاده بودیم، یا روزایی که درگیر بازسازی خونه بودیم، یا الان که کارگاه رو بعد دو ماه دوندگی گرفتیم اما هنوز کلیدشو بهمون ندادن... هیچ کدومش از سر یواش و پر حوصله بودن نبود که پیش نمیرفت. اتفاقا با همه جونمون تلاش میکردیم و نمیشد. و اوووونقدر بعضی روزا این قضایا فرسایشی میشد که حد نداشت. و خب دوری و دست تنهایی هم همه چیو سخت تر میکرد.

بعد تو این شرایط، وقتی مامانم یا بابام از اوضاع میپرسیدن و من سعی میکردم مث حمیدرضا بگم خوبه همه چی، نق نزنم، منفی نباشم، خودم و اونا رو اذیت نکنم، بعد ازشون میشنوم که تو هم شدی یه آدم بی خیال،... واقعا ناراحتم میکنن! و واقعا تحمل شرایطو برام سخت تر میکنن!

مگه میشه یکی چند ماه زندگیش رو هوا باشه و عین خیالش نباشه؟!!

نمیدونم... تازگیا از هر حرفی میرنجم! لوس شدم شاید...

هوپ ...
۱۱ آبان ۰۰ , ۱۴:۰۴
کلا از یه سنی به بعد باید به والدین فقط گفت: همه‌چی خوبه، نگران نباشین.
چه مجرد باشی چه متاهل.
بهارنارنج :)
۱۱ آبان ۰۰ , ۲۳:۰۴
قبلا هم گفتم و بازهم میگم صبر و روحیه ات واقعا ستودنیه قطعا سخته خیلی هم سخته ولی شما دونفر باهم از پسش برمیاید:)
عاطفه
۱۲ آبان ۰۰ , ۲۳:۰۵
بعضی اوقات وقتی همه چی دست به دست هم میده و هیچ کاری جلو نمیره به نظر من حکمتی توشه ولی یهویی میبینی یکی یکی درا باز میشن از جایی که فکرشو نمیکنی
جز صبوری کاری نمیشه کرد شاید خانواذت اون سختی هایی که تو توش هستی رو نکشیدن درکش واقعا سخته مگه این که ادم خودش اینارو بچشم ببینه و تجربه کنه.
من واقغا بعضی وقتا از این که هی خونه یا کارگاه یا چیزای دیگه رو تعریف میکنی و صبوریتو میبینم واقعا شگفت زده میشم میگم خیلی صبوره این گندم امیدوارم مزد این صبوریت رو واقعا بچشی ♥️♥️♥️
هو مورو
۱۳ آبان ۰۰ , ۱۰:۰۸
تا به امروز هر زوجی رو دیدم، همه این مدلی بودن که یکی‌شون پرسرعت و نسبتا جوشی، و یکی دیگه آروم و نسبتا بیخیال. ما خودمونم همینطوریم :) به نظرم این از کارای قشنگ خداست که این دو مدل رو باهم همنشین می‌کنه تا به تعادل برسن، چون واقعا دو طرف رو هم اثر میذارن. یکم این تغییر می‌کنه یکم اون تا شرایط نرمال بشه. هرچند که گاهی وقتا حرص آدم درمیاد :))
اما خب ناراحت نباش بقیه میون زندگی آدم نیستند تا همه چیو دقیق بدونن. حتی نزدیک‌ترین افراد.
با عنوانم موافقم. اتفاقا بیشترین لذت رو از دنیا همین مدل آدم‌هایی که تو هرشرایطی میگن اوضاع خوبه می‌برن. ولی الان طوری شده بخوای اینو بروز بدی میگن حتما نفست از جای گرم درمیاد! متاسفانه.
آقاگل ‌‌
۱۴ آبان ۰۰ , ۱۰:۵۶
اغلبمون به درجه‌ای از این ملال و خستگی و زودرنجی رسیدیم. خسته شدیم از بس می‌دویم و نمی‌شه.
صخره نورد
۱۴ آبان ۰۰ , ۱۱:۳۳
نه اتفاقا به نظرم وقتی آدم از هر حرفی زود میرنجه (اگه قبلا اینجوری نبوده باشه) یعنی خیلی زیاد صبوری کرده، یعنی خیلی تحمل کرده، یعنی خوبه که یکم دنیا در مقابلش کوتاه بیاد!

پاسخ :

چقدررررر درست میگی... اینکه میگن کاسه صبرم لبریز شده، واقعیته واقعا!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
من مست می عشقم
هشیــــار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی
بیـــــــدار نخواهم شد
****************

من در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/woodstory.ir/
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan