اونقدر اینجا غریبه و کمرنگ شدم که هیشکی منو به چالش شارمین دعوت نگرده! :(
اما خب من دوست داشتم منم بازی بدین! :))
پس بین موضوعاتی که دیدم، چالش برانگیزترین موضوعی که میتونستم درموردش بنویسم رو انتخاب کردم...
پریودی!!
که خب قبلا اصلا فکر نمیکردم تابو بودن "حرف زدن درمورد پریودی" چیز عجیبی باشه...
اما الان دلم میخواد منم یه قدمی بردارم برای شکستن این تابو...
و درک شدن...
(چرا با اینکه اینقدر مصر بودم که حتما درمورد این موضوع بنویسم، الان این همه دو دل شدم؟! :)))
امممم...
اولین باری که به خاطر درد شدید پریودی منو از مدرسه فرستادن خونه، اول راهنمایی بودم. 12 سالم بود... یعنی بیشتر از 18 ساله که این درد با منه!
تا وقتی مدرسه میرفتم، هر ماهی که تو مدرسه پریود میشدم مجبور میشدن بفرستنم خونه. چون اونقدر حالم بد میشد که نمیدونستن باید باهام چیکار کنن...
اولین باری که تو دبیرستان این اتفاق برام افتاد روزی بود که میانترم فیزیک 1 داشتیم و دبیرمون مرد بود. داشتم میمردم، اما میگفتم نمیرم خونه! میگفتم اگه برم بعد جواب آقای فلانی رو چی بدم؟؟؟ ناظممون گفت خودم براشون توضیح میدم!
شرایط تو دانشگاه سخت تر بود!
خیلی سخت تر...
یادمه یه بار که حالم واقعا بد شد سر کلاس، قید حضور و غیاب رو زدم و کیفمو برداشتم و از کلاس رفتم بیرون. تو راهرو یکی از پسرا که قبل من بیرون رفته بود و داشت برمیگشت جلوم سبز شد... و خب سوال جواب شروع شد که :
- کلاس به این زودی تموم شد؟
+ نه
- پس شما چرا داری میری؟
و یه عالمه سوال دیگه که یادم نمیاد الان! :/
( تا قبل از اینکه ازدواج کنم فکر میکردم پسرا میفهمن ما چه مرگمونه! ولی خودشونو میزنن به کوچه علی چپ تا اذیتمون کنن!! اما گویا اینجوریام نبوده!)
هر بار که حساب کتابا نشون میداد زمان پریودی با امتحانا تلاقی داره سریع با قرصای ضد بارداری جلوی پریود شدنمو میگرفتم. چون زیاد دیده بودم دخترایی که مث من دردشون زیاده به خاطر این درد لعنتی درساشونو میوفتادن... حالا هر چی هم میخواست ضرر داشته باشه!
همیشه هم یه عده آماده بودن که تا مسکن دست من دیدن بگن: معده ت نابود میشه ها!!! خب تحمل کن!! :/
یکی از سخت ترین دردامو تو بوشهر کشیدم... بیشتر از 10 ساعت درد شدیدی که هیچ مسکنی آرومش نمیکرد. به حمیدرضا گفتم برو قرص خواب قوی بخر که بخوابم وقتی بیدار شدم این درد تموم شده باشه... ولی داروخونه ها بدون نسخه قرص خواب ندادن... بهش التماس میکردم که شیر گازو باز کنه و خودش بره بیرون!!!
کسی که اونقدر درد داره که حاضره بمیره که دردش تموم بشه، در جواب همه اونایی که میگن قرص نخور باید چی بگه؟!!!
بعد 18 سال تصمیم گرفتم گوشمو به روی همه ببندم. معده م قراره نابود بشه؟ خب به بقیه چه ربطی داره؟!!!
تصمیم گرفتم به محض اینکه کمترین حس دردی پیدا کردم قرصامو شروع کنم. و اونا رو سر زمان مناسب خودم بخورم. نه اون چیزی که بقیه میگن...
مثلا ژلوفن رو میگن هر 8 ساعت یکی، اما فقط 4 ساعت تاثیر داره روی من. اگه بشه 4 ساعت و ده دقیقه درد شروع میشه...
و میدونستین مسکن باید قبل شروع درد خورده بشه وگرنه تاثیر نمیده؟!! اینو یه جایی خوندم قبلا... و تو این 18 سال بهم ثابت شده.
الان دیگه نمیذارم دردم شروع بشه. قرص معده میخورم. دو روز رو کامل استراحت میکنم و مطلقا هیچ کاری نمیکنم.
نه بابت ناهار نداشتن عذاب وجدان میگیرم، نه بابت خونه کثیف و سینک پر ظرف خجالت میکشم.
این دو روزو با کیسه آب گرمم جلو تلویزیون دراز میکشم و کلی فیلم میبینم.
حالم خیلی بهتره.... خیلی.