در راستای پست جزوه از وبلاگ آقا گل، یه خاطره ای یادم اومد...
ترم یک بودیم... تو دانشگاه ما به ترم یکیا میگفتن بوقی!!!
یه درسی داشتیم که دو تا سکشن داشت، جلسه قبل از میان ترم استاد گفت
جزوه اون یکی سکشن رو هم بخونید شاید اونجا یه چیزایی گفته باشم که اینجا
یادم رفته باشه...
از اون سکشن من فقط سه چهار تا از پسرا رو میشناختم، که از قضا یکی
از همونا اومد به من گفت که جزوه تو بده و اینا... منم جزوه رو دادم و گفتم
شما هم جزوه تونو بدین. گفت حالا همراهم نیست، میارم براتون.
خلاصه اونا جزوه منو کپی گرفتن و یه کپی هم از یه جزوه که توی یه سررسید نوشته شده بود واسه من آوردن.
شب توی خوابگاه با بچه ها نشستیم جزوه رو بخونیم... قیافه همه مون اینطوری بود: o_O
واقعا تلاش همگانی میخواست فهمیدن جزوهه!!! خطش خوب بود.... ولی خیییلی بی سواد بود طرف!!
"در سموم کشاورزی" رو نوشته بود "درس عمومی کشاورزی" !!!!
"تعرق" رو نوشته بود " تارق"!!!
و یه عالمه غلط دیگه!!
خلاصه هر کی هر غلطی پیدا میکرد زیرش خط میکشید و درستشو بالاش مینوشت و زیر هر صفحه هم "فرزندم دقت کن" و این جور چیزا...
فرداش، بعد یکی از کلاسا، یکی از پسرای سکشن خودمون اومد گفت خانم
فلانی، جزوه اون سکشنو بدید ما هم کپی بگیریم، توی سررسید بوده دوباره کپی
گرفتنش سخته!
منم که قلب رئوفم تپندهههههه دست کردم تو کیفم جزوه رو درآوردم دادم دستش!!!!!
اصلا هم یادم نبود توش چیا نوشته بودیم!!!!!
:|
بعد امتحان همون پسری که جزوه رو داده بود اومد گفت اون جزوه من نبود مال دوستم بود!!! املاش ضعیفه ولی درسش خوبه!!!! :/