یه قانون دارن جو و خواهر برادراش به اسم گُتیسم. این قانون از این قراره که هر چی بزرگتر گفت کوچیکتر باید بگه چشم!! بعد همهشونم عمل میکنن به این قانون!!! یعنی مثلا در میزنن، هر کدوم به بچه بعد خودش میگه پاشو درو باز کن! دیگه بستگی داره اون لحظه کوچیکترین فرد موجود کی باشه! :))
جو میگفت یه سری داداش کوچیکهش که تو یه شهر دیگه درس میخونده زنگ میزنه خونه میگه شارژرمو جا گذاشتم. فردا فلان رفیقم داره میاد اینجا بده بیاره. بعد از اینکه جو شارژرو میفرسته دوباره داداشش زنگ میزنه میگه گوشی من نوکیاس، چرا شارژر سامسونگ فرستادی؟!! جو میگه: هر چی بزرگترت فرستاده استفاده کن، اعتراضم نکن!!! :|
هارد اکسترنالامون پر شده. میگه این سری که رفتیم شیراز هارد داداشمو میگیرم هارد خودمو میدم بهش! میگم خب اون شاید خودش لازم داشته باشه! گناه داره بگیری ازش. میگه وقتی بزرگتر هارد لازم داره کوچیکتر باید بگه چشم!!! :|
دیکتاتوریه رسما! :)))
به جو میگم تو چرا وبلاگ نمینویسی؟ میگه حرفی واسه گفتن ندارم!!
عزیزم تو خود سوژهای! ^__* :))
+ چند روزه میخوام اینو بنویسم هی یادم میره!!
چند روز پیش آبجی کوچیکه زنگ زده میگه "آجی رونالدو و نیمار و فلانی و فلانی حذف شدن!! همهشونم میخوان از تیم ملی خدافظی کنن!"
حالا من اصلا اون فلانی و فلانی رو نمیشناختم، اسماشونم یادم رفته!! گفتم "عه. رونالدو هم میخواد خدافظی کنه؟"
گفت "وای آره. حالا دارن باهاش صحبت میکنن منصرف بشه!!"
بعد اون روز جو به من میگه " فینالو میبینیم ولی!! .... اگه یادمون بود... اگه حسش بود"!!!
ما دوتا کلا دو تا و نصفی بازی دیدیم از جام جهانی!! اونم بازیای ایران بود! :))
اونم فقط اسم سردار آزمونو بلدم و بیرانوند!
فک کنم جزو اقلیتهای جهان باشیم ما دو تا :)))
+ دنبال دستور یه غذا میگشتم، وارد یه سایتی شدم، از اینایی که تاپیک میذارن ملت میان زیرش جواب میدن. یکی از تاپیکا در مورد بدترین سوتی زندگی بود!! بعضی از خاطرهها خیلی بامزه و خنده دار بود! پاشین یه چالش راه بندازین سوتیاتونو بگین! یکم از این فضای خمودی در بیایم :)
جو میگفت یه سری داداش کوچیکهش که تو یه شهر دیگه درس میخونده زنگ میزنه خونه میگه شارژرمو جا گذاشتم. فردا فلان رفیقم داره میاد اینجا بده بیاره. بعد از اینکه جو شارژرو میفرسته دوباره داداشش زنگ میزنه میگه گوشی من نوکیاس، چرا شارژر سامسونگ فرستادی؟!! جو میگه: هر چی بزرگترت فرستاده استفاده کن، اعتراضم نکن!!! :|
هارد اکسترنالامون پر شده. میگه این سری که رفتیم شیراز هارد داداشمو میگیرم هارد خودمو میدم بهش! میگم خب اون شاید خودش لازم داشته باشه! گناه داره بگیری ازش. میگه وقتی بزرگتر هارد لازم داره کوچیکتر باید بگه چشم!!! :|
دیکتاتوریه رسما! :)))
به جو میگم تو چرا وبلاگ نمینویسی؟ میگه حرفی واسه گفتن ندارم!!
عزیزم تو خود سوژهای! ^__* :))
+ چند روزه میخوام اینو بنویسم هی یادم میره!!
چند روز پیش آبجی کوچیکه زنگ زده میگه "آجی رونالدو و نیمار و فلانی و فلانی حذف شدن!! همهشونم میخوان از تیم ملی خدافظی کنن!"
حالا من اصلا اون فلانی و فلانی رو نمیشناختم، اسماشونم یادم رفته!! گفتم "عه. رونالدو هم میخواد خدافظی کنه؟"
گفت "وای آره. حالا دارن باهاش صحبت میکنن منصرف بشه!!"
بعد اون روز جو به من میگه " فینالو میبینیم ولی!! .... اگه یادمون بود... اگه حسش بود"!!!
ما دوتا کلا دو تا و نصفی بازی دیدیم از جام جهانی!! اونم بازیای ایران بود! :))
اونم فقط اسم سردار آزمونو بلدم و بیرانوند!
فک کنم جزو اقلیتهای جهان باشیم ما دو تا :)))
+ دنبال دستور یه غذا میگشتم، وارد یه سایتی شدم، از اینایی که تاپیک میذارن ملت میان زیرش جواب میدن. یکی از تاپیکا در مورد بدترین سوتی زندگی بود!! بعضی از خاطرهها خیلی بامزه و خنده دار بود! پاشین یه چالش راه بندازین سوتیاتونو بگین! یکم از این فضای خمودی در بیایم :)
- سه شنبه ۱۹ تیر ۹۷ , ۱۲:۵۰