این پست از همین دست پستهاست! از همین پستایی که مجبور نیستید بخونید. در واقع شما هیچ پستی رو مجبور نیستید بخونید. همونطور که من مجبور نیستم ننویسم!!
حالم این روزا گرفتهس. هر لحظه و هر لحظه... لبخند با لبام قهر کرده! هر چی زور میزنم، هر چی میگم حداقل به خاطر جو... نمیشه که نمیشه. وحشت آینده افتاده به جونم. وحشت وضعیتی که روز به روز داره خرابتر میشه. اعصابم خیلی ضعیف شده. پر از منفینگریام. پر از خشم. پر از درد. پر از تنفر از ایرانی بودن! تزلزل توی اعتقاداتمو به وضوح حس میکنم! هنوز کامنت جولیک تو گوشم زنگ میزنه که روزای بدتر از اینم بود و امام زمان نیومد! ناامیدی داره تو وجودم ریشه میکنه.
به آبان فکر میکنم... ماه تولدمون و تولد زندگی مشترکمون. ماهی که قرار بود پر از بهونه باشه برا جشن گرفتن. ماهی که حالا میترسم از اومدنش :(
خدا جون، داری میبینیمون؟ دینو فرستادی برای زندگی بهتر یا بدتر؟؟ برا آرامش یا وحشت؟؟
خدا جون! اگر روزی بشر گردی.... ؟؟؟ :(
کی تموم میشه این عذاب؟
- دوشنبه ۹ مهر ۹۷ , ۱۲:۰۵