در دیار نیلگون خواب

نام تو مرا همیشه مست میکند

۴۹۰. پاشین بیاین هم‌فکری کنیم!

۱. اینستای شمام کند شده یا مشکل از اینترنت ماست؟؟ :/ این سوپرایزی که میگفتن وزیر ارتباط داره چی بود؟؟ یه موقع ربطی به اینستا که نداشت ایشالا؟؟


۲. این عکسه چپکی شد :/ ولی چون اینترنت ضعیفه دوباره آپلودش نمیکنم :دی


این حجم سیاهی که میبینید؛ زنبور عسله!!! البته نه که فک کنید زیرشون یه چیز قلنبه‌ای بوده و اینا روش نشستنا... نه... کل این حجم؛ زنبوره! رو هم رو هم! حالا اینا کجان؟ پشت پنجره ما!!!  حالا اگه به ذهنتون رسیده که خب گندم‌اینا دیگه نباید پنجره‌شونو باز کنن؛ باید بگم مدل اینجا اینجوریه که فقط یه ساعتای خاصی آب وصل میشه که باید تو اون ساعتا یه شیر مخصوصی رو باز کنیم که آب شهر وارد تانکر بشه و اصطلاحا آبگیری کنیم. و نمیشه اون شیر همیشه باز باشه؛ چون تانکر سرریز میکنه و علاوه بر هدر رفتن آب؛ میریزه تو خونه‌های همسایه‌های پایینی!!! :/ که یعنی این پنجره حداقل باید روزی دو بار باز بشه!! ://


۳. میخوایم یه استوری کوتاه درمورد جریاناتی بنویسیم که بگیم چی شد که اومدیم سراغ چوب و نجاری و اینا. اون متنی که من نوشتم مورد تایید همسر نبود!! 😕  

گرچه این وبلاگ دیگه برو بیای سابق رو نداره؛ ولی حالا من کل جریانو براتون تعریف میکنم اگه چیزی به ذهنتون رسید برام بنویسید 🙏


نمیشه گفت واقعا همه‌چی از کجا شروع شد!! من زمان مجردی رفتم کلاس معرق و همسر زمان مجردی به شدت دنبال این بود که یه کسب و کار شخصی راه بندازه. خیلی هم تلاش کرد و یه کارایی هم انجام داد و حاصل همش شد یه عالمه تجربه...

بعد ما ازدواج کردیم. همسر از کارای هنری من خوشش میومد و تشویقم میکرد. تا اینکه یه روز میخواستم یه چوب با ضخامت زیاد رو ببرم. چون زورم نمیرسید یه ذره میبریدم یه ذره استراحت میکردم و دوباره تلاش میکردم. اما بعد چند ساعت بیشتر از نیم سانت نبریده بودم. تا اینکه همسر اومد اره مویی رو برداشت و نشست پای همون چوب. از اونجایی که زیاد تمرین نداشت و کلا بریدن خط راست کار سختیه؛ با خودم گفتم خب این چوبه الان خراب میشه و من باید دوباره چند ساعت دیگه تلاش کنم تا همین چند میلیمتر بریده بشه!! اما در کمال ناباوری دیدم کاملا راست و خوب بریده!!! (اونایی که تو اینستا فالور منن؛ منظورم اون چوبیه که زیر پای مجسمه‌های غزال گذاشتم.)

بعد این ماجرا اعتماد به نفسمون بیشتر شد و تصمیم گرفتیم چیزای مورد نیازمونو خودمون بسازیم. که کتابخونه و پاتختی و شلف آشپزخونه‌م ساخته شدن. دوست ته‌دنیاییم وقتی اینا رو دید یه عکس میز و صندلی کودک واسم فرستاد و گفت این سفارش منه و بساز برام. همین شد جرقه‌ای که ما بگردیم تو پیجای مختلف و هی بگیم واااای چه آسوووون! و بعد بریم یه عالمه تجهیزات بخریم بدون اینکه واقعا کارو بلد باشیم!! ولی در واقع خیلی سخت بود... چون بلدش نبودیم واقعا سخت بود. تو این مدت تجربه قبلی همسر به شدت به کمکمون اومد و خیلی به درد خورد. هنوزم اون تجربه‌ها خیلی کارسازن.

اون زمان کلی کتاب میخوندیم که به شدت توصیه داشتن کاری رو انجام بدید که بلدید. و اینکه برای یادگیریِ بیشتر هزینه و تلاش کنید.

تا اینکه منتقل شدیم بوشهر. فاصله کوتاه* بوشهر تا شیراز فرصتی شد که بتونیم از امکانات شیراز استفاده کنیم و بریم یه کارگاه آموزشی و به علاوه بتونیم یکم بازاریابی کنیم.


* فاصله سیصد کیلومتری بوشهر تا شیراز پیش فاصله هزار و چهارصد کیلومتری ته دنیا تا شیراز؛ فاصله کوتاه حساب میشه خب! :))


حالا به نظر شما چی بنویسم که هم کوتاه باشه؛ هم گویا؛ هم قشنگ؟

تسنیم ‌‌
۲۳ آذر ۹۸ , ۱۴:۲۲
سلام
من مدتی قبل تو ویژه‌نامه‌ی مترو یه مطلبی خوندم که همون‌جا یاد شما افتادم و چون گوشیم باتریش تموم شده بود نشد ازش عکس بگیرم و براتون بفرستم. عوضش ویژه‌نامه‌ی "بخون و ببر" رو برداشتم گذاشتم لای کتابم و گفتم بعدا براتون می‌فرستم. دیگه بعدش سرم شلوغ شد و بعدش هم نت و اینستا قطع شد، یادم رفت. الان که این پست رو خوندم دوباره یادش افتادم.
یکی از بازیگرا گفته رایگان تبلیغ کسب و کار‌های ایرانی رو می‌کنه. خودم اینستا ندارم، نمی‌دونم هنوزم این کارو می‌کنه یا نه. ولی خب امتحان کردنش بی‌ضرره :)
امیدوارم موفق باشین و هر روز، روز بهتری از دیروز برای خودتون و دنیا بسازین :)
کلیک
کلیک

پاسخ :

واو!! ممنون دوست عزیزم.
نمیدونستم ایییین همه تبلیغات درآمد داره!!!! خیلی تعجب کردم!!

خیلی خیلی محبت کردی به من 🌹🌹
هوپ ...
۲۳ آذر ۹۸ , ۱۸:۱۶
١- غیر از ضعف اینترنت، مرتب ارور ٥٠٤ میده بیان برام.
٢- ابالفضللللللل :-/////گرخیدن های قبلی واس من سوتفاهم بود!!
٣- ببین داستانتون طولانیه، چطوری تو یه استوری میخواین جاش بدین؟

+در تکمیل کامنت تسنیم: الان ژوله هم دو هفته ای هست استوری تبلیغاتی رایگان میذاره.

پاسخ :

۱. آره امروز واسه منم خیلی این ارور رو میداد... ولی اینستا چند روزه خیلی ضعیف شده.
۲. و جالب اینجاس که حتی لای پنجره یه کم بازه و الان هف هش تا زنبور تو خونه بودن!!! ولی نمیدونم چرا هی میمیرن!!! :/
۳. خودم خیلی خلاصه‌ش کردم... خیلی خیلی خلاصه! :)))  ولی خب جذاب از کار در نیومد!

+ دم شما گرم رفیق جان :**
نیــ روانا
۲۳ آذر ۹۸ , ۱۸:۱۸
پیرو کامنت تسنیم:
ببین امیر ژوله هم همچین کاری میکنه
پست میزاره که زیرش بری لینک پیجت رو بزاری و تبلیغش کنی
من دیروز دیدم پستشو


+ من فعلا درگیر زنبورام
حس میکنم تو تن و بدنمن
ایده م نمیاد
ولی هرچی کوتاه تر باشه تأثیرگذارتره طبعا

پاسخ :

مرررسی خانوم دکتر جانم :*


+ خونه پر زنبور شده! :/
تازه یادم رفت بنویسم یخچالمونم خراب شد... چند روز یخچال نداشتیم!

خودم خیلی کوتاه نوشتم... ولی از نظر همسر جذابیت نداشت :(
آقاگل ‌‌
۲۳ آذر ۹۸ , ۲۰:۲۷
روایت داریم میگه زنبور روزی رو زیاد می‌کنه.
:)

پاسخ :

دیشب ده دوازده تا زنبور تو خونه بود!!!! هی هم میمیرن نمیدونم چرا!!! همسر که شکمشو صابون زده برا عسل طبیعی!!!! :)))
فعلا ترسم ریخته از زنبورا... تا ببینیم چی میشه!! :))
من مست می عشقم
هشیــــار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی
بیـــــــدار نخواهم شد
****************

من در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/woodstory.ir/
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan