در دیار نیلگون خواب

نام تو مرا همیشه مست میکند

543.

1. آدم تازه تو اسباب کشی میفهمه چقدر وسیله بیخود داره!!

البته هنوز رفتنمون حتمی نشده... ولی از اونجایی که من خیلی سرعتم پایینه و خیلی زود خسته میشم، از الان شروع کردم وسایلا رو جمع میکنم!


2. با دو تا از پیجای همکارمون دوست شدم. اونا هم همسراشون کار میسازن و خودشون ادمینن... و تازه فهمیدم که چقدررررر هنوز دارم ارزون میدم. خانمه بهم گفت شوهرت برای ساخت اینا خیلی زحمت میکشه، با این قیمتا زحمتشو هدر نده!

راست میگفت. ما هنوز اوضاع دخل و خرجمون رو به راه نیست... یعنی هر ماه هزینه هامون اونقدر زیاده که عملا عدد خیلی کمی به عنوان سود باقی میمونه.


3. پیام داده نذاریم کرونا رسوم اسلامی ما رو از بین ببره! بعد رسومی که اسم برده نماز جماعت و بوسیدن ضریح و حضور در اماکن متبرکه ست!!! این اگه اسمش جهل نیست پس چیه؟!!!!!


4. یکی از دوستام، از وقتی بچه ش به دنیا اومد سعی کرد به اصطلاح بچه شو مستقل بار بیاره. کم بغلش میکرد. باهاش بازی نمیکرد و تلاش نمیکرد که حرف زدن یادش بده. اون اوایل گاهی بابای بچه سعی میکرد باهاش بازی کنه، اما خانمه زودی هشدار میداد که "بذار به حال خودش باشه!"

بعد هی هر بار ناراحت بود که چرا بچم دو سالشه حرف نمیزنه! وای سه سالش شد حرف نزد...!!

بعد کاش فقط حرف نمیزد... کلا هیچی نمیفهمید! حتی به اسم خودش واکنش نداشت! و خیلی کارا رو نمیتونست انجام بده.

یکی دو باری که خیلی اظهار ناراحتی کرد از حرف نزدن بچه ش، بهش گفتم خب باهاش تمرین کن! یادش بده! گفت نمیشینه خب، همش میخواد بره!

خلاصه بعد سه سال بچه رو بردن دکتر. دکتر گفته بود یه طرف مغز بچه رشد نکرده! گویا چون باهاش بازی نکرده بودن و حرف نزده بودن!

حالا دارن میرن گفتار درمانی و کار درمانی و چقدرررر بچهه عوض شده! قشنگ مث بچه های معمولی شده!

+ لطفا اگه میخواین بچه دار بشین قبلش دو کلمه مطالعه کنین خب!


شارمین امیریان
۲۷ ارديبهشت ۰۰ , ۰۹:۱۵
سلام.

۱. ان شالله به سلامتی. امیدوارم اگه رفتید یه نقطه عطف باحال تو کارتون باشه :)))

۲. حالا ربطی نداره ولی من نمی‌دونم چرا انقد از همکارات ریکوئست دارم! 🙄 با این که تنها پیج چوبی که دارم توئی و تو بیو هم زده‌م که فقط آشناها درخواست بدن. نمی‌دونم چرا پیجم انقد بهشون نمایش داده می‌شه. 😕

۳. 😐😐😐

۴. دوستت از اون ور بوم افتاده‌ها!

پاسخ :

سلام عزیزم

۱. ممنونم مهربون. انشالله 🥰♥

۲. متاسفانه همکارا از این مزاحمتا برای فالوورای پیجایی که به فروش رسیدن ایجاد میکنن...:(

۴. میخواست بچه‌ش مستقل بار بیاد... این همون بچه‌هه ست که قبلا بهت گفته بودم.

بهارنارنج :)
۲۷ ارديبهشت ۰۰ , ۰۹:۲۸
واقعا مطالعه لازمه...

بوسیدن ضریح که نه ولی من سه چهارجا نماز جماعت رفتم این چند وقت و واقعا خود مردم خیلی رعایت میکردن این رعایت تو رستوران صف عابربانک و هیچ اداره و مغازه ای نیست. هرکسی یجاده خودشه الکل و دستکش خودشه، پارسالم محرم رفتم وقتی ملت تو پارک و رستورانا بغل به بغل بودن یا همونایی مهمونی میرفتن و میگفتن اگه میرید مراسم طوریتون شد بمونید خونه تا بمیرید هیچ کدوم انقدر رعایت نمیکردن که تو این نراسم رعایت میکردن.. هرصندلی با چهار طرفش دو متر فاصله بود بعد هرمراسم و قبل مراسم بعد با این دستگاها تمام صندلیارو ضد عفونی میکردن

پاسخ :

مساله این نیست که نماز رفتن بده،اما مهمونی رفتن خوبه!
متاسفانه الان جامعه دو گروه شده، تا میگی نماز،میگن مهمونی. تا میگی مهمونی، میگن نماز!
هر دو اشتباهه، هر کاری که باعث بشه حتی سلامتی یه نفر به خطر بیوفته اشتباهه.
نماز رو نوشتم، چون پیامش اومده بود. میدونی، اونایی که میرن مهمونی از این پیاما نمیدن!
من چندان آدم اسلام شناسی نیستم. ولی تا جایی که یادمه میگفتن خدا حق الله رو میبخشه ولی از حق الناس نمیگذره. نماز حق الله ست. کاری کنی که سلامتی یا حتی جون کسی به خطر بیوفته، حق الناس. حالا اون کار هر چیزی که باشه... چه رستوران رفتن باشه، چه نماز، چه خرید، چه هر کاری...

هیـ ‌‌‌ـچ
۲۷ ارديبهشت ۰۰ , ۰۹:۵۴
خسته‌ای، می‌فهمم ;)
تا چم و خم کار دستت بیاد، مقداری زمان لازمه بالاخره، نوع قیمت‌گذاری هم بخشی از همین پروسه است طبیعتاً :)
من جات بودم جواب می‌دادم: شماها همین جوری خالی هم ترسناکید، اجازه بدین این دوران کرونا بگذره تا بیش‌تر زخمیمون نکردین :|
بیچاره اون بچه که باید تاوان عدم صلاحیت والدینش رو پرداخت کنه... :(

پاسخ :

نه واقعا:))) کلی وسیله دارم که اصلا استفاده ندارن.

بحث قیمت واقعا پیچیده ست. آدم میترسه گرون فروشی بشه.... از اون طرف هم حق خودمون داره ضایع میشه.

آخه طرف فامیل نزدیک بود:)))  بهش گفتم والا تا جایی که من میدونم، اگه نماز شما باعث بشه کسی مریض بشه، اون نماز حرومه!
اون خدایی که من میشناسم، گفته اگه جونت تو خطر بود خدا پرست بودنتو هم میتونی انکار کنی! حالا اینا میگن بوسیدن ضریح!!

حالا خدا رو شکر داره درمان میشه. ولی واقعا این وضعیت خرکی بچه‌دار شدن مردم رو کاش مدیریت میکردن! الان اطراف ما همه همینطور بچه‌دار میشن... که حوصله‌شون سر نره، یا زودتر بتونن خونه سازمانی بگیرن!
بهارنارنج :)
۲۷ ارديبهشت ۰۰ , ۱۳:۲۱
دقیقا با حرفت کاملا موافقم و منظورمم این نبود بخوام مقابل هم قرار بدم و تایید شه برا نماز گفتم که بگم من هم شهر خودمون هم تهران مساجد مختلفی رفتم و انقدر که مردم اینجا رعایت میکنن تو هیچ اداره و صنفی رعایت نمیشه
و بله اگه توی مسجدم نتونن رعایت کنن سلامتی مردم واجب تره باسد تعطیل شه
ولی به لطف جو دادن روشنفکرا و چرندیاتی که یع سری از تندروها میگن مردم فکر میکنن مسجد یعنی یه عده تو بغل هم نشستن دارن ویروس پخش میکنن

پاسخ :

میدونی، این مطلبو آدمی برای من فرستاد که از نزدیک میشناسمش. میدونم واقعا اهل نماز و ایناست.  بعد تحصیل کرده هم هست.  خب وقتی میاد پیامی رو سند تو آل میکنه که چرا میگن به خاطر کرونا ضریح رو نبوس، آدم ناخودآگاه حس بدی میگیره.
نگا من نه خیلی اینوریم نه اونوری. ولی از این پیامه خیلی حس بدی گرفتم. این آدم میتونست مدیریت کنه و عقلشو به کار بندازه و صد نفر کمتر همچین حسی پیدا کنن.
اینکه منبع همچین پیامایی منظورای خاصی دارن رو باور میکنم. اما سوال اینجاست که چرا بقیه پخشش میکنن؟
نیــ روانا
۲۷ ارديبهشت ۰۰ , ۱۴:۱۱
۱- خیلی موافقم
۲- من خیلی قیمت دستم نیس ولی کلا هنر دست اونم با این کیفیت و زحمت یک دنیا می ارزه
۳- جهل مال ی ثانیه شه فقط اینا رو باید ... لا اله الا الله
۴- برای پسرجان تعریف کردم میگه باید پرتش میکردن بیرون قشنگ مستقل شه ... نگو که بهش غذا هم میدادن؟؟ 😂

پاسخ :

4. وای نیروانا، باورت میشه شام میرفتیم خونه شون، قبل عید که اینجا هوا خوب بود. جلوی خونه شون ایوون طور بود. ما تو ایوون مینشستیم، بچه رو میذاشتن تو خونه. میگفتن بیرون باشه اذیت میکنه! یعنی چندین ساعت بچه تنها تو خونه! بچه دو سال و نیمه!
هوپ ...
۲۷ ارديبهشت ۰۰ , ۲۲:۴۹
یادم نمیاد که گفتی قبلا یا نه ولی یه سوال! همسرت کار چوب بلد بود یا تو به این مسیر کشوندیش؟ توی دوران خواستگاری برنامه ریزی کرده بودین؟
واسه قسمت اخر هم حرفی برای گفتن ندارم :-//// فقط میخوام پیج ایدا پوریانسب رو نشونش بدی. پسرش دو سال نشده زبون باز کرد از بس که باهاش حرف میزد کتاب میخوند و بازی های مختلف میکرد. الان مثل بلبل حرف میزنه.

پاسخ :

نه عزیزم. من زمان مجردیم کلاس معرق میرفتم. بعد ازدواج، یکی از اتاقای خونمونو کردیم کارگاه من! یه بار برا پایه یکی از کارام میخواستم یه چوب ضخیم رو ببرم، زورم نمیرسید. حمیدرضا اومد برید. و این برش 5 سانتیمتری باعث علاقه‌ش به کارای چوبی شد:))
اول شروع کردیم واسه خودمون کتابخونه و شلف و... ساختیم. بعدم که رفتیم بوشهر آموزش دیدیم و شد این:)

بچه‌های دوستاشو میدید. که حتی یه سال از بچه خودش کوچیکتر بودن اما حرف میزدن. حتی حرف زدن ماماناشونو هم میدید، اما نمیدونم چرا متوجه نمیشد.
بعد میدونی، من یادمه هر بار آبجی کوچیکه رو میبردیم واکسن بزنه، پرستاره مطابق سنش یه سری سوال از مامانم میکرد، مثلا چند تا کلمه میگه؟ جمله میگه یا نه؟ و...  ولی گویا اینجا این سوالا رو نمیپرسیدن ازشون. اینا هم بی‌خیال مونده بودن. دیگه سه ساله که شد بردنش شیراز پیش دکتر و متوجه شدن مشکلی هست.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
من مست می عشقم
هشیــــار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی
بیـــــــدار نخواهم شد
****************

من در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/woodstory.ir/
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan